ریچارد شخنر کارگردان، مولف، نظریهپرداز و بنیان گذار گروه پرفورمنس(TPG) است. شخنر در سال 1968 با اجرای نمایشی برگرفته از آئینی کهن درباره زایش، با نام”دیونیزوس در )69(19 امکان برخورد و بهرهگیری از عناصر آئینهای باستانی را در شکل اجرایی مدرن به نمایش گذاشت. ایدههای شخنر معطوف به کشف و پردازش”ارتباطات بی کلام” (nonverbal) در اجراست.در نمایشی دیگر به نام”کمون” (1971) او با انتخاب اتفاقی پانزده نفر از تماشاگران جهت بازی در نقش روستائیان، به بازنمایی قتل عام روستای”مای لای” در ویتنام پرداخت. این اجرا تاکیدی بود بر تمایلات شخنر درباره آفرینش بی واسطه و اشتراک با مخاطب.در اجرایی به نام”بالکن”(1979) اوج ایدههای شخنر درباره نظریه تئاتر محیطی پدیدار گشت. شخنر دارای کرسی هنرهای نمایشی در دانشگاه نیویورک و همچنین مدرس آکادمی هنرهای نمایشی Tish است. متون انتقادی او در جهت دریافت آراء منحصر به فردش در کارگردانی اهمیت بسیاری دارد.
. ادارک و تمایزاتی که او بین نمایش(Drama)، تئاتر و هنرهای اجرایی قائل میشود، به زمینههای وسیع مطالعاتی او در تاریخ نگاری، دیرینه شناسی، انسان شناسی معطوف است. صورت بندیهای دو گانه(Fan – Web) یکی از شاخصترین نظریات شخنر در زمینه مطالعات انسان شناسی و تئوریهای اجراست.برای او دراما آن چیزی است که نویسنده مینویسد. تئاتر، نمایاندن و چینش ژستهای اجرایی به وسیله بازیگر است و اجرا(Performance) آن”رخداد ـ لحظه درخشان” است که به شکلی عام بین اجراگر و مخاطب روی میدهد. شخنر به عنوان کارگردان ـ مولف، در تمام ایدهها و تعاریف قصد دارد که با آگاه سازی و مشارکت مخاطب و اجراگر این دو را به هم پیوند دهد. او غالباً جهت توضیح و بازنمایی ایدههایش نمونههایی از فرهنگهای غیر غربی ارائه میدهد. شخنر در مقاله حاضر با تعریفی تاریخی ـ اجتماعی به آوانگاردیسم توجه میکند. او با عطف نظر به چهرههای برجسته نهضت آوانگارد از قرن 19 تا به امروز به شکلی شفاف به تشریح این جریان تاثیرگذار پرداخته است.ریچارد شخنر در کنار”اوژینو باربا”، شاید از برجستهترین مرزشکنان هنر معاصر باشد.